بسم رب الشهدا و المهدی علیه السلام

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد***ناشر حکم ولایت به ولی می نازد***گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی***عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد..

حضرت مولی الموحدین،علی علیه السلام میفرمایند:اگر نمازگزار بداتد تا چه حد مشمول رحمت الهی است هرگز سر از سجده بر نخواهد داشت...

یا علی

زن سنی از دنیا رفت دختری داشت که خیلی گریه و زاری میکرد و از قبر جدا نمیشد اطرافیان گفتند که سر قبر را بپوشانیدو یک روزنه برای نفس کشیدن دختر بگذارید، فردا شب که آمدند سر قبر گشودند دیدند یک زن پیر با موهای سفید در قبر است گفتند چرا تو این وضع پیدا کردی؟ گفت چون نکیر و منکر آمدند از مادرم سوال کردند از خدا جواب داد همینکه از امام سوال کردند گفت اولی و دومی.

این گرزها را بر سر مادرم زدند و قبر پر از آتش شد و من از شدت ترس به این وضع بیرون آمدم.

اگر پرسند نکیر و منکر از من**علی باشد امام و سرور من**خدا آید علی آن وقت سر من**یقین دارم که دست بردارند از من...

التماس دعای خیر...

با نام رضا به سینه ها گل بزنید

با اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود که هر زمان گرفتار شدید

بر دامن ما دست توسل بزنید

سالروز ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت امام رضا علیه السلام بر پیشگاه با عظمت حضرت بقیةالله ارواحنا له الفداه و شیعیان آن حضرت تبریک و تهنیت باد.

سلام خدا بر شهیدان...

...عاقد دوباره گفت:"وکیلم!..."پدرم نبود

ای کاش در جهان راه و رسم سفر نبود

گفتند:رفته گل... نه، گلی گم... دلش گرفت

یعنی که از اجازه بابا خبر نبود

هجده بهار منتظرش بود و بر نگشت

آن فصل های سرد که بی دردسر نبود

ای کاش نامه یا خبری ، عطر چفیه ای

رؤیای دخترانه او بیشتر نبود

عکس پدر ،مقابل آیینه شمعدان

آن روز دور سفره ، چشم تر نبود

عاقد دوباره گفت:وکیلم؟...دلش شکست

یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود

او گفت:با اجازه بابا...بله...بله

مردی که غیر از آیینه ای شعله ور نبود...

التماس دعا

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

کم کم غروب ماه خدا دیده میشود**صد حیف از این بساط که برچیده میشود**در این بهار رحمت غفران و مغفرت**خوشبخت آن کسی است که بخشیده میشود...

عید سعید فطر بر تمام مسلمین جهان تبریک و تهنیت باد.

داستان مهدوی

سید طاهر شاه چراغ (از سادات دامغان)که چهل مرتبه در عالم رؤیا خدمت مولا رسیده میبیند مدت زیادی گذشت و دیگر آقا را نمیبیند فریادش بلند میشور تا پس از یک سال سوز و گداز دوباره حضرت را در خواب زیارت کرد و عرضه داشت :آقا جان من که داشتم می مردم چه شد که یک مرتبه یک سال رابطه را قطع کردی؟ حضرت فرمود : سید طاهر چرا هر خانه ای میروی از هر غذایی استفاده میکنی؟...

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعای خیر

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

رسول خدا صلوات الله علیه و آله وسلم:برترین ایمان این است که بدانی خداوند همه جا با توست.

این دعای کمیل حضرت علی علیه السلام  چه ها که نمیکند...(این قسمت رو حتما بخونید 30ثانیه هم طول نمیکشه)

کمال کورسل از محققان فرانسوی است ، یک شب به طور اتفاقی با دعای کمیل ترجمه شده برخورد کرده و پس از مطالعه میگوید این مربوط به کدام مذهب است؟من این را میخواهم.میگویند دعای امیرالمومنین و شیعیان است ،ایشان مذهب شیعه را برمیگزیند و سراغ شیعیان و محبان آقا را میگیرد به او میگویند اگر میخواهی ایشان را ببینی جبهه برو،عازم جبهه میشود و بعدا در عملیات مرصاد شهید میشود...

یا امیرالمومنین روحی فداک...

التماس دعای خیر

خورشید چراغکی ز رخسار علی است*ماه ، نقطه کوچکی ز پرگار علی است*هر کس که فرستد به محمد صلوات*همسایه دیوار به دیوار علی است*

قال رسول ا...(ص):علی و شیعته هم الفائزون 

سالروز شهادت امیرمومنان ، حضرت علی علیه السلام خدمت قطب عالم امکان،حضرت صاحب الزمان علیه السلام و شیعیان آن حضرت تسلیت باد

قال علی علیه السلام : ((اگر از من پیروی کنید_انشاء الله_شما را به راه بهشت میبرم هرچند دارای دشواریهای سخت و همراه با تلخکامی است)).  نهج البلاغه:خطبه 156

رفتار حضرت علی علیه السلام

امیرالمومنین علیه السلام با یکی از اهل ذمه(یهودی یا نصرانی که در پناه اسلام بود)در راهی همسفر شدند مرد ذمی از آن حضرت پرسید : ای بنده خدا به کجا میروی؟ حضرت فرمود به کوفه میروم!

هردو به راه ادامه دادند تا اینکه به دوراهی رسیدند و راه کوفه از راه ذمی جدا میشد ناگهان مرد ذمی دید که همسفر مسلمانش از راه کوفه نرفت بلکه همراه او می اید.

مرد ذمی گفت: مگر نگفتی به کوفه میروم؟ این راه کوفه نیست که با من میآیی راه کوفه آن یکی است.

اما فرمود میدانم این راه کوفه نیست.

مرد ذمی:پس چرا با من آمدی؟و حال آنکه میدانی این راه تو نیست؟!

امام فرمود: میدانم ولی از کمال خوش رفتاری با رفیق راه آنست که انسان هنگام مفارقت ، رفیقش را مقداری بدرقه و مشایعت کند پیغمبر ما چنین دستوری داده است لذا میخواهم تو را چند گام بدرقه کنم سپس به راه خود برگردم.

مرد ذمی گفت:پیغمبر شما چنین دستوری داده ؟

امام فرمود: آری.

مرد ذمی گفت: پس برای این اخلاق بزرگوارانه و خصلتهای حمیده است که پیروان زیادی پیدا کرده.من تو را گواه میگیرم که پیرو دینت میباشم. و همراه آن حضرت به کوفه آمد و هنگامی که متوجه شد او امیرالمومنین است اسلام آورد.

بحارالانوار،ج41،ص53،به نقل از : قرب السناد،ص7                                                 

غروب جمعه خیلی دلگیره !مگه نه؟ اصلا میدونیم معنی دلگیری یعنی چی ؟چرا غروب جمعه دلمون میگیره؟میدونی چرا؟چون آقا دلش میگیره. از غربتش. از بی تفاوتی ما نسبت به عهدی که باهاش بستیم و شکستیم . اگه دل ما غروب جمعه میگیره ،دل آقا همیشه گرفته .واسه آقا جمعه و غیر جمعه نداره که...

خب این جمعه هم گذشت!آقا که نیومد پس رفت تا جمعه دیگه ! خب دیگه حالا بریم خوش بگذرونیم ، زندگی کنیم تا جمعه دیگه دوباره نیم ساعت یا حتی کمتر واسه اقا دعا کنیم ،فقط نیم ساعت ، بیشتر نشه ها ! آخه من کار دارم ، با دوستم قرار دارم ،باید برم فلان جا ، فلان کارو انجام بدم.

خب برم تا جمعه دیگه گناه کنم ،دوباره توبه میکنم ! حالاوقت واسه توبه هست بابا !اصلا به فکر این نباش که آقا داره لحظه به لحظه نگاهت میکنه ها...! یه وقت به فکر این نباشی که آقا چشماش پر از اشکه ها...!تو به فکر این چیزا نباش!تو فقظ زندگیتو بکن. تو اصلا خودتو ناراحت نکن که آقا نیومدا ...!آقا نیومد؟ خب باشه اشکال نداره !حالا جمعه آینده میاد دیگه. تو ناراحت نباش. با گناهات حال کن .دلتو به این دنیا سفت ومحکم کن .اصلا هم به فکر دعا واسه اومدن صاحبت نباش .  باشه؟

اینا همه رو دارم به نفسم میگم که عین خیالش نیست.

ای خدا منو ببخش. خدایا تو منو هدایت کردی اما من کورم و راه رو نمیبینم .ای خدا بینایم کن. خدایاااااااااااااا...

آقا جون به پهلوی شکسته مادرت حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت میدم منو حلالم کن... باشه آقا جونم؟  حلالم کن .حلالم کن.حلالم کن...

حرف آخر: شهدا به خدا دلم براتون تنگ شده...

ای انتظار خسته گلهای رازقی****تو یادگار میخک و یاس و شقایقی

پنجم جمادی الاول برابر 22اردیبهشت ماه

ولادت با سعادت یگانه پرچمدار نهضت حسینی ، حضرت زینب کبری علیها سلام بر امام زمان ارواحنا له الفدا وشیعیان آن حضرت تهنیت باد

.

پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم): من بکی علی مصاب هذه البنت(زینب بنت علی علیه السلام)کان کمن بکی علی أخویها الحسن والحسین علیهما سلام ؛ هرکس بر مصیبت های این دختر(زینب علیها سلام) بگرید ، همانند کسی است که بر برادرانش حسن حسین علیهما سلام ، گریسته باشد.

وفیات الائمه ،ص 431

پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم):من قام علی مریض یوما و لیلة بعثه الله مع ابراهیم خلیل ؛ هر کس یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند ،خداوند او را با ابراهیم خلیل محشور میکند.

کتاب من لا یحضر الفقیه ،ج 4،ص16

مرغ دلم راهی قم میشود**در حرم امن تو گم میشود**عمه سادات سلام علیک**روح عبادات سلام علیک**کوثر نوری به کویر قمی**آب حیات دل این مردمی**کاش شبی مست حضورم کنی**با خبر از وقت ظهورم کنی...

سالروز وفات شفیعه اهل جنت و کریمه اهل بیت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را خدمت امام زمان ارواحنا له الفدا وشیعیان راستینش تسلیت میگویم.

حضرت معصومه سلام الله علیها و شفاعت:

یکی از بانوان که بعداز زهرای مرضیه علیها سلام افراد زیادی را در روز رستاخیز دستگیری و شفاعت مینماید حضرت معصومه سلام الله علیها میباشد چنانچه از امام صادق علیه السلام میخوانیم :

((خدا را حرمی است و آن مکه میباشد و حرم پیامبر مدینه و حرم امیرالمومنین علیه السلام کوفه و حرم من و اولاد پس از من قم ،کوفه کوچک است .بهشت هشت درب دارد که سه درب آن به طرف قم باز میشود . زنی از اولاد من به نام فاطمه دختر موسی در قم وفات میکند که با شفاعت وی تمام شیعیان وارد  بهشت میشوند .))

تاریخ زندگانی حضرت معصومه ،حاج شیخ محمدحسین ناصرالشریعه ص 6

تقوای الهی پیشه کنید و مایه زینت ما باشید نه مایه عیب و زشتی(امام حسن عسکری علیه السلام)

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

سالروز ولادت با سعادت یازدهمین پیشوای جهان ،حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام)را به پیشگاه باعظمت فرزندعزیزش ونیز خدمت شیفتگان ان حضرت تبریک و تهنیت عرض میکنم.

از معجزات امام حسن عسکری(علیه السلام):

از ابو هاشم روایت شده که روزی امام سوار شد بر مرکبی و به صحرا رفت و من همراه او بودم در بین راه که اینجانب جلو میرفت و من پشت سر او ، با خودم فکر میکردم که وقت ادای دین من رسیده و از کجا تهیه کنم ؛ حضرت رو به من کرد و فرمود خدا قرض تو را ادا میکند .بعد خم شد و باتازیانه خود روی زمین خطی کشید و فرمود ای ابوهاشم پیاده شو و برگیر و کتمان کن .من پیاده شدم ،دیدم شمش طلایی است ،برداشتم ؛باخود بردم و با هم میرفتیم .دوباره فکر کردم با این طلا دین خود را میدهم و دوست داشتم برای نفقه زمستان جامه و غیره تهیه کنم. چون این خیال از نظرم گذشت ،حضرت رو به من کرد و دوباره خم شد و با تازیانه خود خطی دیگر بر زمین کشید و فرمود پیاده شو و برگیر و کتمان کن ، فرود امدم دیدم شمش طلایی است ،برداشتم و با خود بردم ؛قدری راه رفتم و با حضرت برگشتیم آن جناب رفت به منزل خود و من نیز به منزل خود رفتم و شمش اولی را حساب کردم دیدم مطابق غرض من است و شمش دومی را محاسبه کردم دیدم به اندازه مخارج زمستان است .

((منتهی الامال))